http://pardis3.persiangig.com/hesabi/pic_7_1.jpg

_ پرفسور حسابی جمله ای زیبا از یکی از سرپرست های کارگاه راهسازی می گفت و  آن این بود:

(المعده ام کل داء و الحمیة ام کل دواء)

معده مادر همه ی ناخوشی هاست،و پرهیز مادر همه ی داروهاست.

_ با توجه به تمام کارهایی که استاد در زمینه های گوناگون عملی،تحقیقاتی،اداری و سیاسی داشتند،همیشه معتقد بودند،که مرد باید تماس دائمی خود را با همسر و فرزندانش،حفظ کند.

_ پرفسور حسابی بدون استثنا،هر سه وعده غذا را،در خانه و کنار خانواده،صرف می کردند.

استاد ساعت7صبح 12/5ظهر و 8شب سرمیز غذا حاضر بودند استاد خود در امور خانه به همسرش کمک می کرد و فرزندان را نیز به این امر تشویق می کردند.
پرفسور حسابی:وقتی قشنگ غذا بخوریم یعنی آرام و سنجیده و با تأمل غذا را صرف کنیم در حقیقت به دو فلسفه عمل کرده ایم:یک بار از خداوند سپاس گذاری کرده ایم،شکر نعمت ها و برکت های او را،بجا آورده ایم؛از طرف دیگر با طرز زیبای غذا خوردن از خانم خانه نیز تشکر کرده ایم.

_ بعد از صرف شام حدود ساعت9 شب،پسر و دختر مشهدی اسماعیل،که همسایه و راننده دانشکده علوم بودند،به خانه استاد می آمدند،تا نکات درسی و مسئله یی،که حل آن برایشان دشوار بود،از استاد و همسرش بپرسند.
هر شب ساعت 10الی12 تایم آموزش به فرزندان بود.
آموزش قرآن ،نمازها و دعاها،معمولا به عهده ی خانم صدیقه حائری(همسر استاد) بود اگر در ترجمه و تفسیر آیه ها،برای مادر مشکلی پیش می آمد،به سراغ پدر می رفتند،از ایشان می پرسیدند.
ایرج حسابی:این دو ساعت برای ما،ساعاتی استثنایی بود،و حاضر نبودیم این اوقات را با چیز دیگری،عوض کنیم،و این دوساعت هیچ وقت لغو نشد.

_ پرفسور حسابی همیشه برای صدا کردن فرزندان از ضمیر(شما)استفاده می کردند.

برای شادی روح استاد یه فاتحه کوچولو بخون...

نظر بگذارید انتقاد هم بکنید...